گزیده اشعار علیرضا فولادی
از میان تمامِ این گلها
آه! تنها یکی شکفته نشد:
دوستت دارمی که گفته نشد.
***
آرام آرامم،
مانند سنگی در دل کوهی،
ای کاش اندوهی…!
***
آنچنان عاشقم که همواره،
روی او را در آب می بینم،
من نخوابیده خواب می بینم
***
جای دل، این واژهی خونین،
میگذارم نقطهچین باشد؛
«زندگی شاید همین باشد».
***
تلخ یا شیرین،
هرچه هست، این است؛
زندگی لیموی شیرین است.
***
بین جبر و اختیار،
یک طرف طنابدار…،
یک طرف طناب ِ دار….
***
ای کاش باغبانان
دیگر گلی نکارند!
گلها وفا ندارند.
***
سالهای عمر ما تمام،
انتظار و انتظار…؛
در کدام سال میرسد بهار؟
***
برق هر طلا تو را هنوز
دزد میکند بهناگزیر؛
واقعا که! ای کلاغ پیر!
***
باران که میبارد،
حس میکنم
سقفِ زندانم تَرَک دارد.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.